داغ دل
نه ابرو ، کمر خم میکند.
تو اما
عاشقانه های دلت را
ببر بازار خدا،
بهای شعرهایت
سایه ای که آفتابی ات کند
بهنام نجم الدین
داغ دل
نه ابرو ، کمر خم میکند.
تو اما
عاشقانه های دلت را
ببر بازار خدا،
بهای شعرهایت
سایه ای که آفتابی ات کند
بهنام نجم الدین
شاید بتوان این دیدگاه پسامدرنیستی را مصداق وضعیت کنونی جهان دانست که انسان امروز بیش از آنچه باید و افزونتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ، مقهور ظاهر و ذائقههای عُرفی و وانمودگریها شده و برای پرداختن به لایههای زیرین پدیدهها، بهویژه در عرصهی هنر به بهرهجویی از ابزار تفسیر و تأویل نیاز پیدا کرده است. بااینحال، همین دیدگاه با اتکا بر نظریهی نیچه در «تردید به حقیقت» بر این باور است که وجه ثابتی در هنر وجود ندارد و آنچه به آن اهمیت و اعتبار میبخشد، تفسیر و تعبیر است. به عبارت دیگر، چهرهی واقعی اثر هنری در رقابت میان تفسیرهاست که خود را نشان میدهد. بر این اساس و با حضور نقد هنری در فضایی که هر قرائتی اعتبار مییابد، راه برای قرائتهای بیشمار از یک اثر هنری هموار میگردد؛ قرائتهایی در قالب تفسیر و تحلیل و البته بیارتباط با قبل و بعد از روند خلق اثر هنری؛ زیرا مدرنیته بر این مسئله پای میفِشُرَد که طرح مسئلهی اصول، قوانین، قاعدهها و یا صورتهای پذیرفتهشده در هنر بهعنوان شاخص، راهنما و ملاک نمیتواند برای هنرمند قید ایجاد کند، بلکه هنرمند همواره و هر لحظه در میان طیف گستردهای از انتخابها قرار دارد و بدینوسیله میتواند محدودیتهای فرهنگی و ضوابط را به نفع خود مصادره و یا تبدیل کند.