دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

تصور کنید اگر یک دوربین عکاسی داشته باشیم ،‌ برای گرفتن یک اثر هنری باید ابتدا هدف و مقصود از گزفتن عکس مشخص شود . سپس باید محتوا و اندیشه فکری تعیین شود . در مرحله بعد روی سوژه خاصی فوکوس کرده و عکس را تهیه می کنیم . انجام این اعمال به طور خلاصه یعنی مشاهده کردن. مشاهدات انسان بر اساس منطق و استدلال و مباحث زیبا شناسی و … شکل می گیرد .در خلق هر اثر هنری هدف هنرمند این است که نتیجه مشاهدات و برداشتهای خود را از طبیعت و نیز تأثیر این مشاهدات بر خودش را به بیننده منتقل کند . درباره مقوله زیبایی و زیباشناسی نظریات مختلفی وجود دارد . آیا زیبایی فقط این است که از فرمی لذت ببریم ؟ این لذت بردن ناشی از چیست ؟ آیا فقط یک احساس خاص لذت و شادی است و یا فراتر از آن است . آیا فرم و شکل باعث ایجاد تحول شده است ؟ از مجموع این سئوالات می توان نتیجه گرفت که هر اثر هنری تلفیق حس ، انگیزه ، فرم ، شکل ، رنگ و نور است . این عوامل با هم تداخل پیدا کرده تا یک خصوصیت ذهنی یا یک نیاز بشری را ببیننده منتقل کنند . لذت بردن از آثار هنری نسبی است و به تجربیات قبلی بیننده نیز بستگی دارد . به عبارت دیگر سلیقه انسان در نوع انتخابش از زیبایی به دلیل تجربیات پیشین او متفاوت می باشد .

اگر به ناطق بودن انسان ها مباهات شده و بر قراری ارتباط ، آغاز هر کنش متقابل اجتماعی دانسته شده است ، در ایران ما « سکوت » جایگاه والایی داشته است  به طوری که حداقل یازده نوع سکوت را می توان شناسایی کرد .

فراوان ترین سکوت ها « سکوت خود ایمن ساز و مانع پشیمانی » است . مانند این سخن سیصدسال پیش جناب صائب تبریزی : 

هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان ، صائب

عاقبت کشته شمشیرِ زبان میگ ردد

نوع دیگر « سکوت آبرو داری » است که هدف آن پنهان کردن ضعف ها و کمبود هاست ، مانند این شعر هزار ساله پیش حکیم فردوسی :

هرچه را که از قبل به آن اعتقاد داشته باشید ،
واقعیت زندگیتان می شود....
مست می شوم
ز بوی زلف پریشانت.
باز هم شیطنتی دگر ،
برده است با خود
سپید چادرت را
این هوای عاشقی.......
بهنام نجم الدین