دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

نمیدانم به کدامین گناه آغشته گشته ایم
که رقص چنین میانه غم را گرفتار آمده ا یم ؟؟؟
من فکر می کنم ، هیچ چیزی دردناکتر از اسارت در چنگال هیولای زمان نباشد . هیولایی که همگان را ، از نوجوان تا پیر ، غرق باتلاق خود نموده است . هیولایی که آراسته ترین ظواهر را دارد و محبوبان و عاشقان بسیاری را مُرید خود کرده است ، هیولایی که تنها کافیست نامش را ببریم تا زنجره ها از شامگاهان تا سپیده دمان ، مویه کنان آواز غمگساری سر دهند .براستی این چه موجود پلیدیست که با ظاهر فریبندش ،مردمان زمین را درگیر وجودیت خویش کرده است ؟ هیولایی که باطن درنده ای دارد اما هیچکس را مقبولیت این حقیقت نیست ...