دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۴۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

و من می خندم
چه کنم غافل از احوال دل خویش نیم ؟...
چه کنم دیده ام از روی حقیقت باز است ؟
و من می خندم
چه کنم  می شنوم راستی کاذب را؟
و من میخندم
که مبادا دل تو در خرابات دلم
کنج ویرانه شادی هایم
غرق اندوه شود
تو به من می نگری
خنده بر لب دارم
 تو  به من می خندی
بخیالت که من می خندم

بهنام نجم الدین

 در این زمانه که کور سکوت از لال می دزد
قلبم پر از درد می شود
و چشمانم
 فریادی میکشند از جنس اشک
 آری ،
این چنین شد که پنداشتم
انسان مرده است
و مردگانی که صبح تا شام
در پی کشتن یکدیگر می تازند

به سویت

با پای برهنه
تا نگویند
ریگ در کفشم هست

--------
بهنام نجم الدین