دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر کوتاه» ثبت شده است

گزارش قتل شعر :

شاعر قاتل است

و مقتول

چند خط شعر !

حُکمِ شاعربود

اعدام واژه ها !

مکان اجرای حکم را

لا به لای موهای سیاه

و زمان اعدام

غروب عشق بود


بهنام نجم الدین


سگی گوسفندی را خورد !

چوپان ،

سنگسار می کند ،

گرگ خسته را...... !


بهنام نجم الدین

و من می خندم
چه کنم غافل از احوال دل خویش نیم ؟...
چه کنم دیده ام از روی حقیقت باز است ؟
و من می خندم
چه کنم  می شنوم راستی کاذب را؟
و من میخندم
که مبادا دل تو در خرابات دلم
کنج ویرانه شادی هایم
غرق اندوه شود
تو به من می نگری
خنده بر لب دارم
 تو  به من می خندی
بخیالت که من می خندم

بهنام نجم الدین

 در این زمانه که کور سکوت از لال می دزد
قلبم پر از درد می شود
و چشمانم
 فریادی میکشند از جنس اشک
 آری ،
این چنین شد که پنداشتم
انسان مرده است
و مردگانی که صبح تا شام
در پی کشتن یکدیگر می تازند