دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «behnam najmoddin» ثبت شده است

یادداشتی در باب رادیکال آوانگاردیسم و مساله‌ی تکنیک سینمایی

اگر از عناصر زیبایی شناسی سینما، سه عنصر اساسی را که مختص به سینماست جدا کنیم، این سه عنصر بدون شک شامل تدوین، حرکت دوربین و قاب بندی می‌شود. در مرحله بعد اِلمان‌های نیمه‌سینمایی را داریم که خود شامل طراحی صحنه (مشترک با تئاتر، پیتر وولن در نظریاتش در باب نظریه‌ی مولف، یکی از اصول اساسی این دیدگاه را مساله‌ی صحنه‌آرایی مولف می داند)، نوع روایت (مشترک با ادبیات) و بازیگری(مشترک با تئاتر) است

 منظور من در این یادداشت از تکنیک و تکنیک‌گرایی بدون شک چیزی غیر از فرمالیسم، ساختار و محتواست. منظور استفاده از ابزار تکنیکی سینماست.

باز هم دیر رسیدم
رفته است،
    بی مسافرترین
                  قطار زندگی ام.
من اما
      چشم انتظار....

                        "سپنتا ب.ن

تحلیل گران بر این باورند که این نوع از فیلم‌ها در سینماها با استقبال زیادی روبرو شده که از میان فیلم‌های مطرح مستند مدرن می‌توان به فارنهایت ۱۱/۹ و رژه پنگوئن‌ها اشاره کرد. این نوع از فیلم در مقایسه با فیلم‌های دراما به بودجه بسیار کمتری نیاز دارد. به همین علت شرکت‌های فیلم سازی به این نوع از فیلم توجه زیادی دارند و از آن سود سرشاری را نصیب خود می‌کنند. فارنهایت ۱۱/۹ با فروش سینمایی معادل بیش از ۲۲۸ میلیون دلار و فروش بیش از ۳ میلیون DVD رکورد جدیدی را بر جای گذاشت

شاید بتوان‌ این‌ دیدگاه‌ پسامدرنیستی‌ را مصداق‌ وضعیت‌ کنونی‌ جهان‌ دانست‌ که‌ انسان‌ امروز بیش‌ از آن‌چه‌ باید و افزون‌تر از هر زمان‌ دیگری‌ در طول‌ تاریخ‌، مقهور ظاهر و ذائقه‌های‌ عُرفی‌ و وانمودگری‌ها شده‌ و برای‌ پرداختن‌ به‌ لایه‌های‌ زیرین‌ پدیده‌ها، به‌ویژه‌ در عرصه‌ی‌ هنر به‌ بهره‌جویی‌ از ابزار تفسیر و تأویل‌ نیاز پیدا کرده است‌. بااین‌حال‌، همین‌ دیدگاه‌ با اتکا بر نظریه‌ی‌ نیچه‌ در «تردید به‌ حقیقت‌» بر این‌ باور است‌ که‌ وجه‌ ثابتی‌ در هنر وجود ندارد و آن‌چه‌ به‌ آن‌ اهمیت‌ و اعتبار می‌بخشد، تفسیر و تعبیر است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، چهره‌ی‌ واقعی‌ اثر هنری‌ در رقابت‌ میان‌ تفسیرهاست‌ که‌ خود را نشان‌ می‌دهد. بر این‌ اساس‌ و با حضور نقد هنری‌ در فضایی‌ که‌ هر قرائتی‌ اعتبار می‌یابد، راه‌ برای‌ قرائت‌های‌ بی‌شمار از یک‌ اثر هنری‌ هموار می‌گردد؛ قرائت‌هایی‌ در قالب‌ تفسیر و تحلیل‌ و البته‌ بی‌ارتباط‌ با قبل‌ و بعد از روند خلق‌ اثر هنری‌؛ زیرا مدرنیته‌ بر این‌ مسئله‌ پای‌ می‌فِشُرَد که‌ طرح‌ مسئله‌ی‌ اصول‌، قوانین‌، قاعده‌ها و یا صورت‌های‌ پذیرفته‌شده‌ در هنر به‌عنوان‌ شاخص‌، راهنما و ملاک‌ نمی‌تواند برای‌ هنرمند قید ایجاد کند، بلکه‌ هنرمند همواره‌ و هر لحظه‌ در میان‌ طیف‌ گسترده‌ای‌ از انتخاب‌ها قرار دارد و بدین‌وسیله‌ می‌تواند محدودیت‌های‌ فرهنگی‌ و ضوابط‌ را به‌ نفع‌ خود مصادره‌ و یا تبدیل‌ کند.