تصور کنید اگر یک دوربین عکاسی داشته باشیم ، برای گرفتن یک اثر هنری باید ابتدا هدف و مقصود از گزفتن عکس مشخص شود . سپس باید محتوا و اندیشه فکری تعیین شود . در مرحله بعد روی سوژه خاصی فوکوس کرده و عکس را تهیه می کنیم . انجام این اعمال به طور خلاصه یعنی مشاهده کردن. مشاهدات انسان بر اساس منطق و استدلال و مباحث زیبا شناسی و … شکل می گیرد .در خلق هر اثر هنری هدف هنرمند این است که نتیجه مشاهدات و برداشتهای خود را از طبیعت و نیز تأثیر این مشاهدات بر خودش را به بیننده منتقل کند . درباره مقوله زیبایی و زیباشناسی نظریات مختلفی وجود دارد . آیا زیبایی فقط این است که از فرمی لذت ببریم ؟ این لذت بردن ناشی از چیست ؟ آیا فقط یک احساس خاص لذت و شادی است و یا فراتر از آن است . آیا فرم و شکل باعث ایجاد تحول شده است ؟ از مجموع این سئوالات می توان نتیجه گرفت که هر اثر هنری تلفیق حس ، انگیزه ، فرم ، شکل ، رنگ و نور است . این عوامل با هم تداخل پیدا کرده تا یک خصوصیت ذهنی یا یک نیاز بشری را ببیننده منتقل کنند . لذت بردن از آثار هنری نسبی است و به تجربیات قبلی بیننده نیز بستگی دارد . به عبارت دیگر سلیقه انسان در نوع انتخابش از زیبایی به دلیل تجربیات پیشین او متفاوت می باشد .