دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با موضوع «سیاه مشق» ثبت شده است

نمیدانم به کدامین گناه آغشته گشته ایم
که رقص چنین میانه غم را گرفتار آمده ا یم ؟؟؟
من فکر می کنم ، هیچ چیزی دردناکتر از اسارت در چنگال هیولای زمان نباشد . هیولایی که همگان را ، از نوجوان تا پیر ، غرق باتلاق خود نموده است . هیولایی که آراسته ترین ظواهر را دارد و محبوبان و عاشقان بسیاری را مُرید خود کرده است ، هیولایی که تنها کافیست نامش را ببریم تا زنجره ها از شامگاهان تا سپیده دمان ، مویه کنان آواز غمگساری سر دهند .براستی این چه موجود پلیدیست که با ظاهر فریبندش ،مردمان زمین را درگیر وجودیت خویش کرده است ؟ هیولایی که باطن درنده ای دارد اما هیچکس را مقبولیت این حقیقت نیست ...
کیسه کوچک چای تمام عمر دلباخته لیوان بود ، ولى

هر کسی در این عالم فکر می کند . ما همه تصورات یا افکاری داریم .

دنیای اطراف خود را می بینیم و از واقعیاتی که تجربه می کنیم نتایجی می گیریم و استنباطاتی

پیدا می کنیم و این ها را پایه های اعمال خود قرار می دهیم .

به اعتقاد من انسان موجودی {{{ فرا مــتــفــکــر }} است


بهنام نجم الدین

الله اکبر .
از خواب برخواستم با صدای تکبیر نماز پدرم .
مادرم سوی سماورش را کم می کند و ساعت دیواری وقت قرارم را تلنگر
می زند. چه زود دیر شد. باید هرچه سریعتر بروم .
قلم و دفتر ،
قرصی نان ،
و فانوسم را بر می دارم ، نه شب می رود و نه صبح می آید ، گرگ و میشی هوای سرد امروز،