اگر به ناطق بودن انسان ها مباهات شده و بر قراری ارتباط ، آغاز هر کنش متقابل اجتماعی دانسته شده است ، در ایران ما « سکوت » جایگاه والایی داشته است به طوری که حداقل یازده نوع سکوت را می توان شناسایی کرد .
فراوان ترین سکوت ها « سکوت خود ایمن ساز و مانع پشیمانی » است . مانند این سخن سیصدسال پیش جناب صائب تبریزی :
هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان ، صائب
عاقبت کشته شمشیرِ زبان میگ ردد
نوع دیگر « سکوت آبرو داری » است که هدف آن پنهان کردن ضعف ها و کمبود هاست ، مانند این شعر هزار ساله پیش حکیم فردوسی :
گزارش قتل شعر :
شاعر قاتل است
و مقتول
چند خط شعر !
حُکمِ شاعربود
اعدام واژه ها !
مکان اجرای حکم را
لا به لای موهای سیاه
و زمان اعدام
غروب عشق بود