دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر سپید» ثبت شده است

پیر کلاغانی که هم آغوش آسمان بودند
                          خورشید را هم

باز هم دیر رسیدم
رفته است،
    بی مسافرترین
                  قطار زندگی ام.
من اما
      چشم انتظار....

                        "سپنتا ب.ن

چشمهایت ،

      حروف را بی استفاده می کنند !

کافیست ،

            نگاه کنی مرا ...


  بهنام نجم الدین

چه غوغایست !!!
خورشید پس ماه،
ماه پس خورشید.
ستارگان نیز
یک به یک
کم سو شدند .
قیامتی بپا کرده است لبخندت .
تو ،
بارانی از عشق .

تلاوت کن

آیه های اعجازیت را .
سخنت،
جهانی را  بسکوت  میکشاند .


بهنام نجم الدین