دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

دریچه‌ای به هنر و اندیشه

سینما ، فلسفه ، ادبیات ، تاتر

بعضی از مطالب از من نمی باشدو چون تعداد پست ها زیاد می باشد پس به مرور نام نویسنده اصلی هر مطلب را درج خواهم نمود.

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر سپید» ثبت شده است

چه غوغایست !!!
خورشید پس ماه،
ماه پس خورشید.
ستارگان نیز
یک به یک
کم سو شدند .
قیامتی بپا کرده است لبخندت .
تو ،
بارانی از عشق .

تلاوت کن

آیه های اعجازیت را .
سخنت،
جهانی را  بسکوت  میکشاند .


بهنام نجم الدین

ز پنجره شب ،
             امشب ،
             به مهمانی ماه

                       دعوت شده ام .

چه خوش خواهد نواخت ،
                  نسیم شامگاهی
                          و چه خوش می رقصند،
         ستارگان سربی .

                              امشب !
لیلی وشی را
               دلارام خواهند کرد.


بهنام نجم الدین

و من می خندم
چه کنم غافل از احوال دل خویش نیم ؟...
چه کنم دیده ام از روی حقیقت باز است ؟
و من می خندم
چه کنم  می شنوم راستی کاذب را؟
و من میخندم
که مبادا دل تو در خرابات دلم
کنج ویرانه شادی هایم
غرق اندوه شود
تو به من می نگری
خنده بر لب دارم
 تو  به من می خندی
بخیالت که من می خندم

بهنام نجم الدین