قطار،
در تبِ جاده میلغزید،
و من کنار پنجره،
تماشاگر تنِ سوختهی افسانهای بودم
که در آغوشِ خورشید
آهسته میسوخت...
قطار،
در تبِ جاده میلغزید،
و من کنار پنجره،
تماشاگر تنِ سوختهی افسانهای بودم
که در آغوشِ خورشید
آهسته میسوخت...
ﻓﺮق اﺳﺎﺳﯽ ﺟﮭﺎن کهنه و ﺟﮭﺎن ﻧﻮ در اﯾﻦ اﺳﺖ که در ﺟﮭﺎن کهنه ﻣﺎ از ﻧﺎداﻧﯽ دﭼﺎر ﺑﮭﺖ و ﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ وﻟﯽ در ﺟﮭﺎن ﻧﻮ از داﻧﺎﺋﯽ اﻧﺪک.