-
احتمالا در نگاه نخست نوشتن تحلیلی بر یک بلاک باستر اکشن تابستانی یاوه گویی (1) به نظر برسد؛ چگونه می توان بر «سریع و خشن» یا «یک بار مصرف ها» نوشت؟! ولی شواهد فرمی (2) «مکس دیوانه» به کارگردانی جرج میلر(George Miller) ، دلالت بر آن دارد که ببینده این فیلم به غیر از ترشح یک لیتر آدرنالین (3)، معنایی بَلیغ نیز ادراک می کند.
«من نجات دهنده شما هستم! با دستِ من شما از خاکسترهای این دنیا برمی خیزید!» جویِ جاویدان
«جو» (Joe) بَدمَن اصلی فیلم با تصاحب و احتکار آب و سوخت (سرمایه) توانسته توده ی مردم را مطیع خود کند؛ توده ای که برای به دست آوردن مقدار ناچیزی آب او را «جویِ جاویدان» لقب می دهد. در حالی که مردم در پایین صخره ها حاضر به تکه پاره کردن یکدیگر برای آب هستند، جو و هم قطارهای بورژوایش (4) در بالای صخره ها حکومت می کنند: مردم خوار (People Eater) با کت شلوار سه تیکه کلاسیک، شکم بازاری و زنجبر ساعت شباهت جالبی به سرمایه داران قرن بیستم دارد که از قضا حسابدار جو نیز هست و تنها کسی است که جرات می کند جویِ جاویدان را تحت فشار قرار دهد. کشاورز گلوله (Bullet Farmer) -احتمالا فرمانده پسران جنگ- که با فشنگ، زره ای برای خود دست و پا کرده که شما را به یاد زره ی شواله های فئودال های قرون وسطی می اندازد و در یک صحنه حماسی همراه با شاهکار جاودانه جوزپه وردی «Requiem» همچون شوالیه ها رجزخوانی می کند: «من ملاکِ عدالتم! رهبرِ سرایندگانِ مرگ!»
شواهد دیگر بازیِ رِندانه جرج میلر با مفاهیمِ دینی است: بهشت (والهالا)، شهادت، حملات انتحاری «پسران جنگ» (War boys) و غیره که با اندکی تیزی آن را دریافت خواهید کرد و توضیح واضحات است. احتمالا نقطه اوج کیاسَت جرج میلر کاراکتر Doof Warrior است که با گیتار الکتریک پسران جنگ را تحریک و آماده حملات انتحاری می کند و شاید شما را به یاد کلیسای مدرن و رقص وجدآمیز توبه همراه با موزیک تحریک آمیز بیاندازد (یا به قول یکی از دوستانم شاید هم به یاد آهنگران و حدادیان!).
چناچه انتظار می رود و البته شایسته یک فیلم برای راضی نگه داشتن مخاطب است، فیلم با پایان خوش ساده لوحانه ای تمام می شود؛ سیتادل (Citadel) شهر نمادین فیلم به «کُمون» (5) تبدیل می شود: آب بین مردم تقسیم می شود، مردم به بالای صخره ها می روند و نظام طبقاتی بهم می ریزد. ولی چه آینده ای در انتظار سیتادل خواهد بود؟ آیا با تقسیم شدن سرمایه همه چیز حل می شود؟ آیا جیره بندیِ جو خردمندانه تر نبود و نیاز بود ذخیره آب برای مردم باز شود؟ آیا فقط مشکل دنیا فقط جو بود و دیکتاتور دیگری در آینده بر نخواهد خواست؟
2. ادراکِ تکاملی:«انسان فقط با یه غریزه احاطه شده: زنده موندن!» مکسِ دیوانه
در هنگام دیدن این فیلم برای چند لحظه تصور کنید در حال دیدن یک مستند درباره حشرات هستید! چندان برای شما فرقی نخواهد داشت! فیلم شبیه یک کتاب سوسیوبیولوژی (6) درباره یک کلونی یا کندو از گونه انسان است: رفتارهای فداکارانه، مراقبت والدینی، جنگ برای قلمرو و غیره. مسلما جرج میلر تعمدی دراینباره نداشته ولی لااقل درباره برخی تم های فیلم می توان با شواهد بیشتری سخن گفت. اگر در دیدگاه پیشین جنگ جو برای سرمایه بود، در این دیدگاه جنگ جو برای سکس و گسترش ژن هایش است. جو حاضر است به هر قیمتی که شده زنان حرمسرایش - خصوصا همسر حامله اش- را پس بگیرد.. زنانی که با لباس زیر آهنین آن ها را پوشانده تا مطمئن شود فرزندانش حاصل ژن های خود او هستند! همچنین به یاد بیاورید صحنه ای را که جو بر سر همسر مورد علاقه اش انگارد فریاد می کشد «اون بچه سرمایه منه!»
پسران جنگ با آن کله های تاس گاهی شبیه حشرات کارگر به نظر می رسند که از شیر ملکه ها - زنان چاق و چله ای که به سینه هایشان مکنده هایی وصل شده- تغذیه می کنند!3. ادراکِ فمنیستی:
«ما شی نیستیم!» آنگارد (همسر حامله جو)
احتمالا نمایان ترین تم فیلم، تمِ فمنیستی مکس دیوانه است. کدام فیلم اکشنی را سراغ دارید که قهرمان آن زنی طاس و معلول باشد؟! و کدام فیلمی را سراغ دارید یک گردان مرد توسط چند زن جوان و نیم جین پیرزن درو شوند؟! و به رقم آن در این دو ساعت حتی لحظه ای آدرنالین خون شما کم نشود. و کدام فیلم هالییودی را سراغ دارید که آخر الامر لب های قهرمان زن و مرد فیلم در هم گره نخورد؟! همکاری مکس دیوانه و فیورسا (Furiosa) با احترام متقابل و بدون جنسیت گرایی است. یکی از نقطه اوج های فیلم زمانی است که فیورسا می فهمد آرمان شهر مادران (Green Place) وجود ندارد و تصمیم می گیرد به سیتادل برگرد و خودش آنجا را تغییر دهد، و به بیاورید جمله ای که در پایان فیلم جرج میلر به ما گوشزد می کند: «ما افرادی سرگردان در این برهوت به دنبال خویشتن بهتری هستیم؟»
شاید میلر به فمنیست ها - و اصلا همه ما انسان ها- یادآور می شود که در این برهوت به دنبال آرمان شهر نگردیم؛ با مبارزه همان جایی که هستیم را دگرگون کنیم.---------------------------------
(1) Nonsense
(2) Formal
(3) انتقال دهنده عصبی که هنگام هیجان و جنگ و گریز ترشح می شود.
(4) به طبقه سرمایه دار و قانون گذار در جوامع سرمایه داری گفته می شود
(5) به جوامعی که مالکیت خصوصی وجود ندارد و آرمانشهر کمونیست است، اطلاق می شود.
(6) علمی که به بررسی رفتار اجتماعی موجودات بر اساس زیست شناسی تکاملی می پردازد.۲۰۴۵
درباره من
سیاه مشق های بهنام نجم الدین
نکته:
بعضی از مطالب از من نمی باشد
تعداد پست ها زیاد می باشد و
به مرور نام نویسنده اصلی هر
مطلب را درج خواهم نمود ...