نگرش دریافتی ، نحوهی حضور حسی مفهوم مُقـّوِم (سازا) زیباشناسی هنری است. این امر نتیجهی پیوند شکل اثر هنری با محتوای مصالحی است که هیأت پذیرفته است. شکل و مصالح از یکدیگر جدا شدنی نیستند، زیرا شکل عنصر یا جنبهی تعیّن امر هستـنده به صورت ماده میباشد. فعالیت هنرمند در آن است که از مصالح شکلی را آزاد می کند که از سرشت آن بر میخیزد و با ساختار آن متناسب است ؛ شکل شیوهی وجودی مصالح (ماده) است وهنرمند آن را از چشم انداز مختلف به کار گرفته و بر آن تاکید مینهد این چشم انداز از نظر تاریخی وایدبولوژیکی متعهد است. پایندگی، تاریخیت ، سنت و سنت شکنی، بازگشت و نوآوری از بارزههای فرایند تولید هنری است .
برگسون، نه یک، که سه تز درباره حرکت پیش روى ما مى گذارد. تز نخست، مشهورترین است و امکان دارد باعث مهجور ماندن دو تاى دیگر باشد. در هر حال این تز تنها مقدمه اى بر دو تز دیگر است. بر اساس تز نخست، حرکت از فضاى پیموده شده جداست. فضاى پیموده شده متعلق به گذشته است و حرکت متعلق به حال و عبارت است از عمل پیمودن. فضاى پیموده شده تجزیه شدنى است، در واقع تا بى نهایت تجزیه پذیر است، در حالى که حرکت غیرقابل تجزیه است، یا هر بار که تجزیه شود دستخوش تغییرات کیفى مى شود. تا همین جا ایده پیچیده ترى بدیهى فرض شده: فضاهاى پیموده شده همه متعلق به فضایى واحد، یکسان و همگن هستند درحالى که حرکات ناهمگن و در میان خود غیرقابل کاهش اند.
همه چیز در دنیای انسان از یک اندیشه آغاز می شود و انسان های اندیشمند، ایده هایشان را در کارگاه فکر خود خلق می کنند. هنر، تصویر خلاقانه ذهن هنرمند است . اثر هنری درون ذهن پویای هنرمند رشد می کند و سپس جلوه بیرونی می یابد.